-
[ بدون عنوان ]
10 مهر 1389 12:02
یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه بس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
-
خسته
7 مهر 1389 09:15
خسته ام از روزهای همیشه مبادا خسته ام
-
نه این... نه اون!
5 مهر 1389 21:13
این پنجرهای که رد پاهای تو رو یادشه این عطری که هنوز روی بالشه یا همین بغضی که هیچ وقت قرار نیست وا بشه اون مسیری که تا ابد قدمهامونو ازبره چشمی که جز از خواب تو نمیپره همین قهوهای که از تنهاییام تلختره نه این... نه اون... نمیدونن چرا دستمو از دستت کشیدم اون قطره بارونی که بارونیمو سوراخ کرده بالشی که تنها رفیق...
-
[ بدون عنوان ]
3 مهر 1389 22:36
در انتظار دره ها رازیست این را به روی قله های کوه بر سنگهای سهمگین کندند ... آنها که در خطوط سقوط خویش یک شب سکوت کوهساران را از التماسی تلخ کندند فروغ فرخزاد
-
شاید ...
2 مهر 1389 17:21
شاید فردا همه چیز تموم شه. نه! بهتره بگم همه چیز شروع شه.
-
ندانستن
2 مهر 1389 03:43
سلام ببخشید که مدت ها نبودم. یعنی بودم و افسوس که نبودم. الان هم نیستم ولی بعضی وقت ها آدم مجبوره بر خلاف میل درونی اش کارهایی انجام بده. زندگی مشترک ما الان ۵ ساله شده و اگه نامزدی رو هم حساب کنم ۷ سال. فکر کنم برای شناخت همدیگه فرصت کافی داشتیم و انصافا خوب هم شناخته ایم. به راستی میگم که هیچ نقطه مشترکی بین ما...
-
...
24 تیر 1389 09:32
پس خدا به شکل صندلیست میشود که روی او نشست این نتیجه را گرفت و بعد روی دستهاش دخیل بست گاه شکل میز میشود دست تکیه دادهام به او لحظهای نگاه میکنم دست من سفیدتر شده ست شکل استکان به خود گرفت لب بزن نترس ناخدا من هزار مست دیدهام؛ هر کدام یک خدا به دست اینکه او یکیست یا هزار واقعن چه فرق می کند او درون هرچه نیست،...
-
هنور روزای بارونی...
22 تیر 1389 13:27
تقدیم به نصور عزیز که روزهای بارانی همیشه خیس بود و خواهد بود هرگز به دستش ساعت نمیبست روزی از او پرسیدم پس چگونه است سر ساعت به وعده میآیی؟ گفت: ساعت را از خورشید میپرسم پرسیدم: روزهای بارانی چهطور؟ گفت: روزهای بارانی همه ساعتها ساعت عشق است! -راست میگفت یادم آمد که روزهای بارانی او همیشه خیس بود واهه آرمن
-
بیتویی
22 تیر 1389 13:25
هر روز دوباره از پشت همان پنجره بی تویی ِ من قد میکشد روی پاشنهی پا میایستد چشم به راهیات را نگاه میکند و گردنش کجتر میشود میثم یوسفی
-
غزل دلتنگی (قیصر امین پور)
13 تیر 1389 09:45
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم اندوه من انبوه تر از دامن الوند بشکوه تر از کوه دماوند غرورم یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است تنها سر مویی ز سر موی تو دورم ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش تو قاف قرار من و من عین عبورم بگذار به بالای بلند تو ببالم کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
-
لانه (فرانتس کافکا)
8 تیر 1389 10:06
ساختمان لانهام را به پایان رساندهام و به نظر میرسد که کارم با موفقیت توأم بوده است. از بیرون فقط سوراخ بزرگی دیده میشود، اما این سوراخ به هیچ جا نمیرسد برای اینکه وقتی چند گامی در آن بروید به یک صخرة محکم طبیعی میرسید؛ من هیچ ادعا نمیکنم که این خدعه را عمداَ ترتیب دادهام این نیز یکی از کارهای ساختمانی متعدد و...
-
شعری از حسین منزوی
2 تیر 1389 10:54
فرود آمدم از بهشتت در این باغِ ویران خدایا فرود آمدم تا نباشم جدا زین اسیران خدایا مگر این فراموشخانه، به زیر نگین شما نیست؟ که کس حسب حالی نپرسید از این گوشهگیران خدایا به جز سایههای ابوالهول در این لوحِ وحشت عیان نیست چه خشت و چه آیینه پیشِ جوانان و پیران خدایا به باغ جهانت چه بندم دلی را که بسیار دیدهست که حتا...
-
خودش تنهایی جنگ جهانی را تمام کرد
28 خرداد 1389 21:10
... در سمت دیگر کلیسا جسد خلبان جوان انگلیسی را دفن کردهاند که در آخرین روز جنگ کشته شده است. در وسط چمن مقبرهای است از سنگ خارا و به رنگ خاکستری روشن، کاملا صیقلی. در نگاه اول متوجه آن نشده بودم، سنگ را ندیده بودم. وقتی به ماجرا پی بردم، متوجه آن هم شدم. جوانک انگلیسی بوده. بیست ساله. اسمش روی سنگ کنده شده بود....
-
غزلی از کتاب زخمه
26 خرداد 1389 10:25
سرم را با طناب سرنوشت خویش حلقآویز میکردند مرا با اشکهایم از شیار گونهها لبریز میکردند نمیدیدند هرگز شانههای مهربانم دست میخواهند دو دستم را برای دوستی با خویش دستآویز میکردند به پایم ریسمانی بسته، در چاه سکوت آویختند امّا به جای گوشهاشان، گوشهی ساطورشان را تیز میکردند به سر میسوختم تا صورت خورشیدیِ من...
-
در پی هر خنده
23 خرداد 1389 08:52
خنده را تا یاد دارم، شاد و شیرین و شکرریز است چهرههایی هست اما این زمان پیش چشم ما و پیرامونمان خندههاشان شوم و تلخ و نفرتانگیز است خنده پیروزی یغماگران سنگدل جمعی که میخندند خوش، بر گریههای دیگران ! غافلاند اینان که چشم روزگار با سرانجام چنین خوش خندههایی آشناست گریههایی در پی این خندههاست ! فریدون مشیری
-
مرثیه های غروب
23 خرداد 1389 08:50
افق میگفت: - « آن افسانهگو -«آن افسانه گوی شهر سنگستان، به دنبال « کبوترهای جادوی بشارتگو» سفر کردهست شفق میگفت: «من میدیدمش، تنها، تکیده، ناتوان، دلتنگ، ملول از روزگارانی که در این شهر سر کردهست.» سپیدار کهن پرسید: - «به فریادش رسید آیا،«حریق و سیل یا آوار»؟» صنوبر گفت: - «توفانی گرانتر زانچه او میخواست،...
-
در پی هر گریه
22 خرداد 1389 10:10
من، بر این ابری که این سان سوگوار اشک بارد زار زار دل نمیسوزانم ای یاران، که فردا بیگمان در پی این گریه میخندد بهار. ارغوان میرقصد، از شوق گلافشانی نسترن میتابد و باغ است نورانی بید، سرسبز و چمن، شاداب، مرغان مست مست گریه کن ! ای ابر پربار زمستانی گریه کن زین بیشتر، تا باغ را فردا بخندانی ! گفته بودند از پس هر...
-
دو ترانه از مرضیه
20 خرداد 1389 23:30
خدا کنه که خوابم نبره بوی جوی مولیان
-
عدالت
20 خرداد 1389 08:20
گفت روزی به من خدای بزرگ نشدی از جهان من خشنود ! این همه لطف و نعمتی که مراست چهرهات را به خندهای نگشود ! این هوا، این شکوفه، این خورشید عشق، این گوهر جهان وجود این بشر، این ستاره، این آهو این شب و ماه و آسمان کبود ! این همه دیدی و نیاوردی همچو شیطان، سری به سجده فرود ! در همه عمر جز ملامت من گوش من از تو صحبتی...
-
نور عشق
20 خرداد 1389 08:17
رهروان کوی جانان سرخوشاند عاشقان در وصل و هجران سرخوشاند جان عاشق، سر به فرمان میرود سر به فرمان سوی جانان میرود راه کوی میفروشان بسته نیست در به روی بادهنوشان بسته نیست باده ما ساغر ما عشق ماست مستی ما در سر ما عشق ماست دل ز جام عشق او شد می پرست مست مست از عشق او شد مست مست ما به سوی روشنایی میرویم سوی آن عشق...
-
وطن
16 خرداد 1389 23:02
بگذارید این وطن دوباره وطن شود بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود بگذارید پیشاهنگ دشت شود و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید این وطن هرگز برای من وطن نبود بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای خویش داشته اند بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود سرزمینی که در آن نه شاهان بتوانند بی اعتنایی نشان دهند...
-
از زندگانیم گله دارد جوانیم
16 خرداد 1389 22:38
از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمنده ى جوانى از این زندگانیم دارم هواى صحبت یاران رفته را یارى کن اى اجل که به یاران رسانیم پرواى پنج روز جهان کى کنم که عشق داده نوید زندگى جاودانیم چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر وز دور مژده ى جرس کاروانیم گوش زمین به ناله ى من نیست آشنا من طایر شکسته پر آسمانیم گیرم که آب و دانه دریغم...
-
خوشبختی
16 خرداد 1389 10:53
ترانه ای زیبا از احسان خواجه امیری دانلود
-
روز مادر بر تمام مادران صبور و نستوه مبارک باد
13 خرداد 1389 13:03
داد معشوقه به عـــــــــــــاشق پیغام که کند مـــــــــــــادر تو با من جنگ هر کجا بیندم از دور کـــــــــــــــــند چهره پر چین و جبین پــــــر آژنگ با نگاه غضب آلــــــــــــــــــــود زند بر دل نازک من تیر خــــــــــــدنگ از در خانه مرا طـــــــــــــــــرد کند همچو سنگ از دهن قـــــــــلماسنگ مادر سنگ دلت تا...
-
فریاد
11 خرداد 1389 12:40
مشت می کوبم بر در پنجه می سایم بر پنجره ها من دچار خفقانم خفقان من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم ای با شما هستم این درها را باز کنید من به دنبال فضایی می گردم لب بامی سر کوهی دل صحرایی که در آنجا نفسی تازه کنم آه می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما هم برسد من به فریاد همانند کسی که نیازی به تنفس...
-
زلف پریشان
11 خرداد 1389 12:37
شانه بر زلف پریشان زده ای به به به دست بر منظرۀ جـان زده ای به به به صف دل ها همه بر هـم زده ای ماشاءاله تا به هم آن صف مژگان زده ای به به به گر که عابد شود آشفتۀ مویت، چه عجب؟ گول صد مرتبه شیطــان زده ای به به به آفتاب از چه طرف سرزده امروز، که سر به من بی سر و سامــان زده ای؟ به به به صبح، از دست تو پیراهن طاقت زده...
-
۲ اثر دیگر از همایون شجریان
11 خرداد 1389 10:18
دفتر دل سکوت
-
بغض شکسته
6 خرداد 1389 09:42
دوران نقاهت خیلی سختی رو داشتم و احتمالا چند روزی هم ادامه داشته باشه. اما به نسبت هفته هایی که نبودم بهترم. نبودنم را ببخشایید. علیرغم میل باطنی بدلیل دستور اکید پزشک استفاده از کامپیوتر و اینترنت و موبایل برایم ممنوع بود. حتی تلویزیون هم بصورت روزی ۳-۲ ساعت در اختیارم بود. امروز هم دزدکی آمده ام و باید زود برگردم....
-
دریاچه یا بیابان نمک ؟
27 اردیبهشت 1389 15:55
هیچ وقت قصد دخالت در مسایل سیاسی رو ندارم. متاسفانه در کشور مرسوم شده که به هر موضوعی انگ سیاسی میشه زد. ولی مسئله محیط زیست جدای همه ی این مسایل است. دیروز سفری به کنار دریاچه ارومیه داشتم. دریاچه ای که نقش مهمی در منطقه ایفا میکند. هر چند علیرغم بارش های چند هفته ی اخیر آب کمی پیشروی داشت ولی باز هم خشک شدن بخش اعظم...
-
بلاکش
24 اردیبهشت 1389 20:29
این روزها بدلیل بیماری حال خوشی ندارم و تنبلی و کم کاری ام را ببخشایید. موسیقی دلنشینی از استاد بنان به نام بلاکش امیدوارم بپسندید. لینک دانلود مستقیم