بغض نشکسته می زند فریاد

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من

بغض نشکسته می زند فریاد

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من

بی‌تویی

هر روز
دوباره از پشت همان پنجره
بی تویی ِ من 
قد می‌کشد
روی پاشنه‌ی پا می‌ایستد
چشم به راهی‌ات را نگاه می‌کند
و گردنش کج‌تر می‌شود


میثم یوسفی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد