بغض نشکسته می زند فریاد

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من

بغض نشکسته می زند فریاد

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من

عدالت

گفت روزی به من خدای بزرگ

نشدی از جهان من خشنود!

 

این همه لطف و نعمتی که مراست

چهره‌ات را به خنده‌ای نگشود!

 

این هوا، این شکوفه، این خورشید

عشق، این گوهر جهان وجود

 

این بشر، این ستاره، این آهو

این شب و ماه و آسمان کبود!

 

این همه دیدی و نیاوردی

همچو شیطان، سری به سجده فرود!

 

در همه عمر جز ملامت من

گوش من از تو صحبتی نشنود!

 

وین زمان هم در آستانه مرگ

بی‌شکایت نمی‌کنی بدرود!

 

گفتم: آری درست فرمودی

که درست است هرچه حق فرمود

 

 

خوش سرایی‌ست این جهان، لیکن

جان آزادگان در آن فرسود

 

جای این‌ها که بر شمردی، کاش

در جهان ذره‌ای عدالت بود.


فریدون مشیری

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین 20 خرداد 1389 ساعت 13:17 http://www.akslar.com

سلام دوست گرامی هر روز به وبلاگ شما سر میزنم واقعا حرف نداره خسته نباشید میگم به شما و ارزوی موفقیت دارم برای شما

سلام
سپاس از لطف فراوان شما
خوشحال میشم اگر انتقاداتی هم دارید راهنمایی فرمایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد