بگذارید این وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید
این وطن هرگز برای من وطن نبود
بگذارید این وطن رویایی باشد
که رویاپروران در رویای خویش داشته اند
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن
نه شاهان بتوانند بی اعتنایی نشان دهند
نه ستمگران اسباب چینی کنند
تا هر انسانی را آنکه برتر از اوست از پا درآورد
این وطن هرگز برای من وطن نبود
آه بگذارید سرزمین من سرزمینی شود
که در آن آزادی را
با تاج گل ساختگی وطن پرستی نمی آرایند
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست
زندگی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق می کنیم
در این سرزمین آزادگان برای من هرگز
نه برابری در کار بوده است نه آزادی
آه بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
سرزمینی که هنوز
آنچه می بایست بشود نشده است
و باید بشود
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد
سرزمینی که از آن من است
از آن بینوایان.کارگران.آزادگان.من
که این وطن را وطن کردند
که عرق و خون جبینشان
درد و ایمانشان
در ریخته گری های دستهاشان
در زیر باران خویش هاشان
بار دیگر باید
رویای پرتوان ما را بازگرداند
آری
هر ناسزایی را که به دل دارید نثار من کنید
پولاد آزادی زنگار ندارد
از آن کسان که زالو وار
به حیات مردم چسبیده اند
ما می باید سرزمینمان را
بار دیگر بازپس بستانیم
آه آری
آشکارا می گویم
این وطن برای من هرگز وطن نبود
با این وصف سوگند یاد می کنم
که وطن من خواهد بود
رویای آن همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است
ما مردم می باید
سرزمین مان. معادن مان.
گیاهان مان . رودخانه هامان
کوهستان ها و دشت های بی پایان مان را
آزاد کنیم
همه جا را
سراسر گستره ی این خاک سرسبز را
و بار دیگر وطن را بسازیم
سلام دوست عزیز وبلاگ واقعا خوبی داری داشتم تو اینترنت میگشتم نمیدونم چطور شد اومدم وبلاگ شما واقعا کارتون زیباست ارزوی موفقیت دارم برای شما