بغض نشکسته می زند فریاد

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من

بغض نشکسته می زند فریاد

تنهایی ، آرامگاه جاوید من است و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من

فریاد

مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم

خفقان

من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
ای
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید بر پنجره ها
محتاجم
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته چند
چه کسی می آید با من فریاد کند ؟


فریدون مشیری

نظرات 2 + ارسال نظر
VpnServ 11 خرداد 1389 ساعت 18:53 http://www.vpnserv.info

خریداران وی پی ان عجله کنید !!! فقط تا 20 خردلد فرصت دارید . اکانت های 12 ماهه فقط 20000 تومان و با خرید اکانت های 6 ماهه یک ماه هم از ما هدیه دریافت نمائید

[ بدون نام ] 16 خرداد 1389 ساعت 11:02

با حال بود.
پیروز باشی

سپاس از لطف شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد